يه بنده خدا ميگفت:
بچه ٣ ساله همسايمون آيپدشو آورده داده به مامانش ميگه اين بازي اكسپاير شده، برو يدونه كرك نشده بريز توش!
حالا زمان ما:
شماره شناسنامه بابام ٢١٠ بود
من تا پنجم دبستان فک میکردم بابام دویستو دهمین آدمیه که تو جهان به دنیا اومده!!
تازه اینکه چیزی نیست،
مال عموم یکه! اون بدبختو که دیگه فک میکردم حضرت آدمه!!
در این روزهای خالی از تو،
در کوچه های تنهایی انقدر قدم میزنم تا نفسم بگیره،
میدانم گفتن این دردها درمانی نیست
بر زخمانم
ولی در این راه دشوار یاد تو التیام بخش روح و روانم شده
این دل برایت انقدر تنگ شده که
تپیدن فراموشش شده....
ﺍﻟﺎﻥ ﻧـــﻪ . . .
.
ﻓﻌﻠﺎ سرت ﺧﯿــــﻠﯽ ﺷﻠﻮﻏــــــﻪ!
ﺗﻨﻬــــﺎﺕ ﮐﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ،
.
.
.
باﻫـــاﺕ ﺧﯿـــــﻠﯽ ﺣــــــــﺮﻑ ﺩﺍﺭﻡ!!!
بسیارزیباست...
امشب از آسمان دیده تو
روی شعرم ستاره میبارد
....
هضمِ غرورم شده موعظه ی سخت تو
که زخمِ راهو داری که زخمیه بختِ تو !
هضم غرورم شده که مهلتِ بوسه نیست !
که مهلتِ نجاتِ قلبی که می پوسه نیست
....
چقدر دوست دارم دوست داشتنت را...
دوست داشتن تویی که ممنوع ترینی برای من..! چقدر دلم هـــــوایت را دارد...
هوای تویی که حق نفس کشیدن
در هوایت را ندارم..!
چقدر آرامش میدهی به من...
تویی که حق آرامش گرفتن از
وجودت را ندارم..!
چقدر زیبا نوازش میکنی روحم را.....
تویی که حق نوازش روحت را ندارم..!
چقدر خوب است بودنت...
تویی که حق با تو بودن را ندارم..!
بیادت و برایت نوشتن زیباست...
بخوان و دم مزن!
میخواهمت
میخواهمت
میــــــــــدانم که میــــــــــدانی...